حدیث زندگی
ایمان عاریهای و تقصير
عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ: أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: «اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ وَ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» قَالَ قُلْتُ أَمَّا اَلْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ اَلرَّجُلَ يُعَارُ اَلدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ؟؟! فَقَالَ كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِم فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
فضل بن يونس گويد: حضرت ابو الحسن عليه السّلام فرمود: بسيار بگو: «بار خدايا مرا از عاريه داران ايمان قرار مده و از تقصير بيرون مبر.» عرضكردم: معنى عاريه داران را ميدانم كه مردى دين را بطور عاريه ميگيرد و سپس از آن خارج مىشود (چون دينش مستقر و ثابت نبوده، پس از اندكى كافر و بيدين شود) معنى «مرا از تقصير بيرون مبر» چيست؟ فرمود: هر عملى كه به مقصد خداى عز و جل ميكنى، خود را در آن مقصرشناس، زيرا مردم همگى در اعمال خويش ميان خود و خدا مقصرند، جز آنكه را خداى عز و جل نگهدارى كند.(كه انبياء و ائمه باشند، زيرا ايشان در شرايط عبادت به اندازه امكان كوتاهى نكنند، اگر چه براى اظهار عجز و نقصان خود را مقصر دانند).
الکافي ج ۲، ص ۷۳
وسائل الشیعة، ج ۱، ص ۹۶
بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۳۳
الوافي ج ۴، ص ۲۹۹
اللهم عجل لولیک الفرج.
اَللَّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ ايماناً لا اَجَلَ لَهُ دوُنَ لِقائِكَ، اَحْيِني ما اَحْيَيْتَني عَلَيْهِ وَتَوَفَّني اِذا تَوَفَّيْتَني عَلَيْهِ وَابْعَثْني اِذا بَعَثْتَني عَلَيْهِ، وَاَبْرِءْ قَلْبي مِنَ الرِّيآءِ وَالشَّكِّ وَالسُّمْعَةِ في دينِكَ، حَتّي يَكوُنَ عَمَلي خالِصاً لَكَ،…
خدايا ايماني از تو درخواست مي كنم،كه پاياني جز ديدار تو نداشده باشد، بر آن ايمان پايدارم بدار تا زنده ام مي داري و بر آن بيمران زمانيكه مرا ميمیراني،و بر آن برانگيز،هنگاميكه مرا برمي انگيزي، و دلم را از ريا و شك و شهرتخواهي در دينت پاك فرما،تا عملم براي تو خالص باشد….
ثبت دیدگاه