💠🔸💠 حدیث سلمان فارسی
☀️گرامیترين افراد نزد خداوند با تقواترین آنهاست☀️
🔸 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ…. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ سَلْمَانُ جَالِساً مَعَ نَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ فِی الْمَسْجِدِ فَأَقْبَلُوا یَنْتَسِبُونَ وَ یَرْفَعُونَ فِی أَنْسَابِهِمْ حَتَّی بَلَغُوا سَلْمَانَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَخْبِرْنِی مَنْ أَنْتَ وَ مَنْ أَبُوکَ وَ مَا أَصْلُکَ؟؟!
⚡️ فَقَالَ: أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، کُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِیَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، وَ کُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِیَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، وَ کُنْتُ مَمْلُوکاً فَأَعْتَقَنِیَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، هَذَا نَسَبِی وَ هَذَا حَسَبِی.
قَالَ فَخَرَجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ سَلْمَانُ یُکَلِّمُهُمْ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَقِیتُ مِنْ هَؤُلَاءِ جَلَسْتُ مَعَهُمْ فَأَخَذُوا یَنْتَسِبُونَ وَ یَرْفَعُونَ فِی أَنْسَابِهِمْ حَتَّی إِذَا بَلَغُوا إِلَیَّ قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْ أَنْتَ وَ مَا أَصْلُکَ وَ مَا حَسَبُکَ
فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَمَا قُلْتَ لَهُ یَا سَلْمَانُ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ کُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِیَ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ کُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِیَ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ کُنْتُ مَمْلُوکاً فَأَعْتَقَنِیَ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله هَذَا نَسَبِی وَ هَذَا حَسَبِی.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ إِنَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دِینُهُ وَ مُرُوَّتَهُ خُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِسَلْمَانَ لَیْسَ لِأَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ عَلَیْکَ فَضْلٌ إِلَّا بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ کَانَ التَّقْوَی لَکَ عَلَیْهِمْ فَأَنْتَ أَفْضَلُ.
🔸امام باقر علیه السلام فرمود: سلمان در مسجد با گروهی از قریش نشسته بود. آن گروه شروع به ذکر حسبهای خود کردند و نسب خود را بالا بردند تا آنکه نوبت به سلمان رسید. عمر بن خطاب به او گفت: ای سلمان! به من بگو تو کیستی؟ پدر تو کیست؟ و اصل تو چیست؟
سلمان گفت: من سلمان پسر بنده خدا هستم. من گمراه بودم و حق تعالی مرا به برکت محمد صلّی الله علیه و آله هدایت کرد. من نیازمند بودم و خدا مرا به برکت محمد غنی گرداند. من بنده بودم و خداوند مرا به برکت محمد آزاد گرداند. این است نسب و حسب من.
گفت: در حالی که سلمان با آنها سخن میگفت پیامبر بیرون آمد. سلمان به ایشان گفت: ای رسول الله! من از این گروه چه کشیدم! با آنها نشستم و شروع به ذکر نسبهای خود کردند و نسبهای خود را بالا بردند تا اینکه به من رسیدند و عمر از من چنین سؤال کرد. تو چه کسی هستی؟ اصل تو چیست؟ حسب و نسب تو چیست؟ پیامبر فرمود: تو چه جواب دادی؟ سلمان جواب خود را نقل کرد. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای گروه قریش! به درستی که حسب مرد دین او و جوانمردی او اخلاقش و اصل و نسب او عقل اوست. خداوند عزّوجلّ میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» -. حجرات / ۱۳ – {ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید، خداوند دانای آگاه است. } سپس به سلمان فرمود: هیچ یک از این گروه بر تو مگر به پرهیزگاری برتری ندارد و اگر تو پرهیزگارتر از آنها باشی از آنها برتری.
📚 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۵۵۴ الکافی، ج۸، ص۱۸۱/ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۳۸۱/ نورالثقلین/ البرهان/ الأمالی للطوسی، ص۱۴۷/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۳۸۸
〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️🔸〰️〰️
🤲 اللهم وَاجْعَلْني مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ، وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ، فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ اِلاّ بِفَضْلِكَ،…
خدايا! ،و مرا از بهرهمندترين بندگانت نزد خودت، و نزديكترينشان در منزلت به خودت و مخصوصترينشان در رتبه به پيشگاهت بگردان، زيرا همه اينها به دست نيايد جز به فضل تو،…
ثبت دیدگاه